سرویس فرهنگ و هنر مشرق - روزنامه جوان در یادداشتی انتقادی از عملکرد ضعیف چند ماهه محمد حیدریان در سکانداری سازمان سینمایی وزارت ارشاد نوشت: به نظر میرسد محمد حیدریان تا به حال توانمندی برای تحقق این موضوع نشان نداده است و احتمالاً وزیر ارشاد جای خود را به مدیر لایقتری بدهد.
محمد مهدی حیدریان برخلاف سلفش در سازمان سینمایی به دلیل سابقه دهه شصتیاش در سینما دلخوشیها را برای تغییر و تحول سینمایی بالا برد. همه میگفتند که او مدیری است که فضای سینما را میشناسد و برخلاف ایوبی که صرفاً خوب شعر میخواند و بد عمل میکرد، احتمالاً تحولاتی مثبت رقم خواهد زد. وعدههای نخستین او درباره لزوم رویکرد سیستمی در اداره سینمای کشور نیز مدیریتی متفاوت را نوید میداد اما حالا و پس از گذشت نزدیک به شش ماه از روی کار آمدن او تقریباً میتوان به نتیجه رسید که حیدریان نیز مانند حجتالله ایوبی مدیری باری به هر جهت و بدون برنامه است.
اما سؤال مهمی که پیش میآید، این است که با تغییر وزیر ارشاد سینما باید دستخوش چه تغییراتی بشود؟ اگر قرار باشد مدیران سینمایی یکی پس از دیگری بیایند و همان آدمها و همان سیاستها ادامه پیدا کند و صرفاً جنس واژهها در سخنرانیها و وعده و وعیدها تغییر کند، اتفاق خاصی نمیافتد.
سازمان سینمایی باید یکبار برای همیشه تکلیف خود را با قهرمان در سینمای ایران مشخص کند و مرزبندی مطالبات خود در نسبت با کاراکترهای بیهدف، گیج، پریشان، خسته و پرخاشگری که مخاطب را بیش از پیش ملول میسازد، مشخص نماید.
سازمان سینمایی دولت دوازدهم باید نسبت سینما را با انقلاب اسلامی معین نماید و در این باره دست از کلی گویی بردارد. فیلمهای بسیاری در طول چند دهه انقلاب اسلامی با نام سینمای معنوی و متعهد و دفاع مقدس ساخته شدهاند که در واقع نسبتی معکوس با مفاهیم انقلابی داشتهاند. این معضل ناشی از شفاف نبودن مرزهای سینمای متعهد به مبانی فرهنگی جامعه است.
سازمان سینمایی یکبار برای همیشه باید نسبت سینمای ایران را با قشر کودک و نوجوان به عنوان اصلیترین و مهمترین قشری که باید مخاطب سینما باشد، مشخص نماید. سازمان سینمایی در عمل و نه در شعار باید از خانواده به عنوان اصلیترین و مهمترین قشری که باید مخاطب سینما محسوب شود، به طور جدی حمایت کند و برای این منظور باید تعاریف مشخص و شفافی از سینمای مناسب خانوادهها ارائه دهد چرا که به نام فیلم خانوادگی آثار ضد خانواده زیادی طی دهههای اخیر ساخته شده است.
سازمان سینمایی باید به این موضوع بپردازد که سینما میتواند بلندترین معانی را ارائه دهد اما در قالب داستان و سینما جای سخنان گل درشت فلسفی و سیاسی نیست. هرچند سینما میتواند با تأثیرگذاری بر اخلاق و سبک زندگی جامعه روی سیاست هم تأثیرگذار باشد.
سازمان سینمایی موظف است قواعد ترویج اخلاق و معنویت در سینمای ایران را به وضوح مشخص نماید و تئوریهای لازم نیل به این مقصود را مهیا کند.
آنچه اکنون در حال رقم خوردن است، نوعی سیاست باری به هر جهت و بدون برنامهریزی کلان است، همان اداره بروکراتیک و همان نظم غیرانقلابی که منجر به ایستایی و سردرگمی سینما شده است. غیرانقلابی بودن به معنی بیبرنامه بودن، راهبرد نداشتن، حل شدن در تئورهای غربی و بیگانه و درماندگی فکری و محتوایی و نیز ناتوانی در تعیین چارچوبهایی است که مانع صنعتی شدن سینمای ملی مبتنی بر معنویت میشود. ظاهراً از مدیریت حال حاضر سازمان سینمایی آبی برای سینمای کشور گرم نخواهد شد، چرا که حتی در مقام حرف و شعار هم ایده تازهای مطرح نمیشود. مدیر سابق سینمایی حداقل در مراسم مختلف با شعر و شعار مستمعان را به وجد آورد و اینگونه چهار سال را به فرجامی بینتیجه رساند اما محمدمهدی حیدریان حتی در فن سخنرانی هم به اندازه سلفش مهارت ندارد، هر چند در بیبرنامگی و نشناختن سینما با رئیس سابق سینمایی در حال مسابقه دادن است.